_اگه انقدر سعی نمیکردن با «نگاه» تربیتم کنن من الان دنبالِ معنی کردنِ همهٔ نگاه های اطرافم نبودم.نگاه هایی که صبح ی معنی داشت؛ظهر ی معنی و شب ی معنی؛و من،دائم در حالِ ترجمه این نگاهایی که با هم فرق نداره و فرق داره.(تند و با هق هق صحبت کردن و اشک ریختن) +دارم فکر میکنم چقدر سخت بوده برات. _حق دارم خسته باشم؟! +معلومه که حق داری! _مرسی که درکم میکنین❤️
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت